.:. چادرم ؛ پرچم من .::.

آن گاه که عشق کامل شد؛ پروانه عاشق شد، به آتش عشق پروانه خواهد سوخت...

.:. چادرم ؛ پرچم من .::.

آن گاه که عشق کامل شد؛ پروانه عاشق شد، به آتش عشق پروانه خواهد سوخت...

۸ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۰ ق.ظ

ضـیـافــتـــــــــــــــــ الهی !

.::.هوالحبیب.::.

 ۱- روزهای نزدیک مهمانی است.

 "شرم"، اجازه ی ابراز وجود به تو نمی دهد. سکوت می کنی؛ چشمها را به زمین می دوزی. با این لباس های مندرس و آلوده کجا بروم؟ می شنوی که می گویند: 

تـو مگـو مـا را بـدان شـه بـار نیست
بــا کــریمـان کــارهـا دشـوار نیست

۲- دلت آرام نمی گیرد. او کریم است؛ دُرُسـت. اما یک ســــــــــآل معصیت کردم! پس حیای من کجاست؟؟

اما؛ قابل انکار نیست؛ تمام وجودت، او را تمنا می کند. غرق گناه هم که باشی، دلتنگ می شوی. دلتنگ آغوش گرم و پرمهرش... می شنوی که می گویند : 

در دل تــو مهــر حـق چون گشته نـو
هست حــق را بی گمان مهـری به تو

۳- جرئت پیدا می کنی! دلت، هوای حرم می کند؛ اگر راهت ندهد، یک جورهایی شاکی هم می شوی؛ که دیدی من آمدم و خواستم و تو راهم ندادی؟؟ دلت می گیرد. می شنوی که می گویند: 

هیــچ عــاشق خود نبــاشد وصـل جـو
کــه نــه معشوقش بــود جـویــــای او !

این جا، چه بر سر دلت می آید؟؟

فرمود:

اگر آنان که از من روی برتافته اند، شدت اشتیاق مرا به خودشان می دانستند، هر آینه از شدت شوق جان می سپردند . (حدیث قدسی)

 

پ.ن : تا قبل از رمضان المعظٌم دائم به خودم میگم :

 شستشویی کن و آن گــه به خرابــات خرام

تـــا نگـــردد ز تــــو این دیر خراب، آلـــــوده!  



بعد نوشت : شرمنده دوستانی که فرصت نشد جوابشون رو بدم یا به وبلاگای ارزشمندشون سر بزنم. از هفته ی پیش مشهدالرضا نائب الزیاره هستم ؛ دسترسی به نت برام آسون نیست و الانم چند دقیقه آن شدم؛  احتمالا تا آخر ماه مبارک نتونم سر بزنم! از بزرگوارا التماس دعای خیر دارم.

یا حسین زهرا

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۱ ، ۱۰:۵۰
کبوتر حرم
يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۱، ۰۷:۵۳ ب.ظ

پــاپــِلی قصه داره !!؟

بسم الله

* پاپــِلی پروانه های کاملا قهوه ای رنگ بزرگی است که شکم گنده و سنگینی دارد. شب های تابستان تعدادش خیلی زیاد می شود. اگر هم معادل دقیقش را می دانستم ،به کار نمی بردم. چون کلمه ی "پاپلی" را بیشتر دوست دارم!

* این متن، شرح یک احساس شخصی است. نخواندنش هیــــچ ضرر ندارد. البته تهش یک صلوات یا فاتحه خواسته ام.

(بقیه در ادامه مطلب)

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۱ ، ۱۹:۵۳
کبوتر حرم
جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۱، ۰۷:۴۹ ق.ظ

اللـــهم عرفـــنــی حـجـتـــک ...

.::هوالحبیب::.

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:

سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک کند و از گناهانی که موجبات نارضایتی ما را فراهم می کند، بترسید.

آیت الله بهجت اعلی الله مقامه:

آیا ما نباید توجه داشته باشیم که رئیسی داریم که بر احوال ما ناظر است؟ وای بر احوال ما اگر او را در کارهایمان و در همه جا ناظر نبینیم.

امام خمینی اعلی الله مقامه:

شما فکر کنید ، بعد از ظهور حضرت چه کار می کنید؟؟ خب آن کار را همین الان بکنید! حضرت به وقتش می آیند!!

امام خامنه ای مد ظله العالی:

"انتظار" یعنی : قانع نشدن به وضع موجود زندگی انسان و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب؛ که مسلم است این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولی خدا، حضرت حجه ابن الحسن ارواحنا فداه تحقق پیدا خواهد کرد. باید خود را به عنوان یک سرباز و انسانی که حاضر است برای آن چنان شرایطی مجاهدت کند، "آماده" کنیم.

امام صادق علیه السلام خطاب به امام عصر عجل الله فرجه :

آقای من ! غیبت تو خواب را از من گرفته، و محل آسایش مرا تنگ کرده، و راحتی قلبم را گرفته و... و مصیبت مرا به درد همیشگی وصل نموده است. (و حال بنگریم غیبت امام عصر، با ما چه کرده است ؟؟)

***

یا صاحب الزمان

امــروزِ ما بیچـــارگــــان، امیــد فرداییش نـــیــســـت

ایــن، دانی و با ما هنــــــوز، امروز و فردا می کنی؟؟

***

۱- بهترین هدیه را در روز عید، این دیدم که زبــــــان ببندم و کلام بزرگـــــان را بنویسم.

۲- در سه روز اخیر سه بار این متن را نوشتم، هر سه بار پرید. دیـــر شد!

۳- اللـــهمٌ عرفـــنـی حجـــتک فانـــٌک ان لـــم تعــــرفــنـی حجـــتک ضللـــتُ عـــن دینی ...

۴- یک اتفاقی افتاد که اخلاصم رو در نوشتن این متن سنجید! فرضا من اخلاص نداشته باشم ! شما انصاف داشته باشین خب ! ناراحت شدم دلم کوچیکه :(

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۱ ، ۰۷:۴۹
کبوتر حرم
سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ۰۶:۵۰ ق.ظ

دَم نــــزن !

بسم الله

 گاهی وقتا دلم می خواد، دستمو بذارم زیر چونه م، زل بزنم به خدا، ازش بپرسم: خب که چی مثلا ؟؟؟

بگم خدایا، با این همه اتفاقات مختلف و پیچاپیچ چی می خوای بهم بگی؟ چی بهم بفهمونی؟

خدایا تو که میدونی خودت؛ من در مقابل حکمت شما، خنگ تشریف دارم ، کنایه بگی نمی فهمم!

خدای خوب؛ اگر صلاح میدونی، یه کم واضح تر بهم بگو. اگر صلاح میدونی...

***

هر دفعه که یک مصیبتی سرت هوار میشه میگی: این دیگه ته خطه؛ دیگه نمی کشم؛ دیگه بریدم! دیگه نمی تونم! اما همون خدایی که درد رو داده، کمکت می کنه! یه روزی می فهمی همون درد رو هم پشت سر گذاشتی. می گذره... ولی "سخت" می گذره ... خیلی سخت ...

و این تویی که هم باظرفیت تر میشی، و هم بزرگتر... بیچاره کسی که انقد مبتلا بشه به امتحانای "همزمان" که بزرگ نشده، "پیر" بشه از درد ... بشکنه فقط!

پ.ن: «بگذار از تجربه هایم برایت بگویم. اگر درد داری، تحملش کن! روی هم که تلنبار شد، دیگر نمی فهمی کدام درد از کجاست؛ کم کم خودش بی حس می شود ... »

یا خیر حبیب و محبوب

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۱ ، ۰۶:۵۰
کبوتر حرم
يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۱، ۱۱:۳۲ ق.ظ

روز جــــــــوان ...

بسم الله

چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان

شد گوشه ی "شش گوشه" برای تو مهیا

از گوشه ی "شش گوشه" دلم با تو سفر کرد

ناگــــــــــاه درآورد ســـــر از گــــــنبد خـــضـــرا

مجنون علـــــی شد همه ی شهر، ولی من

مجنون علـــــــی اکــــــــــبر لیــــلام، به مولا...


پ.ن ۱: روز "جوان"مبارک ! (روز اختصاصی "دختران" روز میلاد خواهر امام رضا علیه السلام هستش!)

پ.ن۲: جوونا! حواستون هست ؟ ما کجا و علــــــــــــــــی اکـــــــــــبر حسین کجا ؟؟؟؟

پ.ن۳: با این که مدح بود، ولی غم داشت ...  کربلا ...

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۱ ، ۱۱:۳۲
کبوتر حرم
جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۱، ۱۱:۲۵ ق.ظ

دلم پـــره، پر میــــــزنه !

بسم الله

 ما یک پیاله ایم که لبریز باده ایم

این یک پیاله را به ملک هم نداده ایم

با هر سلام صبح به آقای بی کفن

انگار رو به روی حرم ایستاده ایم ...

 

زده شدم از درسا و امتحانا! تموم بشید دیگه! دلم پر می زنه برا حرم ...

کربلا می خوام

مشهدالرضا می خوام

هرکی رفت، چه با دل، چه با پا؛ خیلی التماس دعا!


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۱ ، ۱۱:۲۵
کبوتر حرم
شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۱، ۰۷:۴۶ ب.ظ

جانبازی؟ یا، جان بازی؟؟

بسم الله

تقدیم به همه ی "او"هایی که در جان بازی، مقلد علمدار بی دست کربلایند ...

می نویسم برای "بابا"

برای کسی که که با جان، بازی کرد؛ اما جان نداد. قضای جانان بر آن بود که او بماند تا ...

نسل "من" چه می داند از واژه ی "جان باز" ؟

(اگر اهل درد نیستی، خواهش می کنم ادامه مطلب را نخوان)

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۹:۴۶
کبوتر حرم
جمعه, ۲ تیر ۱۳۹۱، ۰۴:۵۲ ق.ظ

هو الاول و الاخر...

.::هو الحبیب::.


مرحوم حاج اسماعیل دولابی فرمودند :

« هروقت برای آخر خود ترسیدی، اولت را یاد کن، که هیچ نبودی و خداوند تو را ایجاد کرد، و این همه به تو خوبی نمود. آخر هم همان خداست ! »


پ.ن: ما عرض می کنیم :

خدایا ما از آخر خود نمی ترسیم! ما از حال خود می ترسیم! گرچه حال و اول و آخر به دست توست، ولی تو گفتی حال را باید خودت انتخاب کنی! در حال، همیشه مختاری بین دو راه ! ما از انتخاب می ترسیم! انتخاب اشتباه، خجالت دارد .

آخر، "ترس" ندارد ، اما "شرم" که دارد ...

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۱ ، ۰۴:۵۲
کبوتر حرم