.:. چادرم ؛ پرچم من .::.

آن گاه که عشق کامل شد؛ پروانه عاشق شد، به آتش عشق پروانه خواهد سوخت...

.:. چادرم ؛ پرچم من .::.

آن گاه که عشق کامل شد؛ پروانه عاشق شد، به آتش عشق پروانه خواهد سوخت...

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۲ ق.ظ

بهجتِ دوست داشتنیِ من...

 

آیا برای این بی سر و سامانی خود، برنامه و وقتی مشخص کرده ایم؟

 

آیا تصمیم گرفته ایم که روزی دیگر گنـــاه نکنیم؟!

 

یا که همین وضع را می خواهیم ادامه دهیم؟

 

اگر نمی خواهیم این وضع ادامه داشته باشد، برای آن وقتی تعیین کنیم؛ یک ماه، شش ماه، یک یا چند سال؛ خلاصه اگر بخواهیم تا زنده ایم این گناه کردن را ادامه دهیم، خطرناک است!

 

پس حداقل حدی برای گناهمان تعیین کنیم...

 

"حضرت آیت الله العظمی بعجت"

 

ذکرِ کبوترِ حرم:

 

تو دادی آب و نانم را، شدم جَلدِ یکی دیگر... زمین خوردم؛ نفهمیدم! ببین زخمِ پر و بالم :((

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۲
کبوتر حرم
پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۳ ق.ظ

بی همرهیِ خضر...

 

می بینی این عکس را ؟

"سید علی اکبر شجاعیان" که کنارِ آیت الله نقوی نشسته...

من که نمی فهمم سَر و سِرِ این دو را...

بی شک رابطه ای قلبی باید بوده باشد بین این دو عاقبت به خیر؛ یکی عالمی وارسته و دیگری جوانی که با شهادت، راهِ پرپیچ و خم و پرخطرِ وصال را از راهِ میان بُر پیمود...

رابطه ای آن قدر صمیمانه که مزار مطهرشان نیز در کنارِ هم باشد؛ دیوار به دیوارِ هم...

 و نمی دانم چرا تاریخ هجرت هردوشان هم به فاصله یکی دو ماه از هم...

 

خوش به حالت فرمانده! استاد راه در کنارت بود و راهنمایت در نزدیکی ات...

خوش به سعادتت فرمانده.

کسی بود تا دستت را بگیرد و از نزدیک، روحیه ات را بشناسد و آن چه باید را بیاموزدت...

 

ما غفلت زده ها، که سرگیجه گرفته ایم در این روزهای بی امام...

ضعف از خودمان است که نور را می بینیم و راه را پیدا نمی کنیم...

کاش کسی بود تا برهاند ما را از این آشفتگی ...

صدایت در گوش جانم می پیچد، نه یک بار، نه دو بار، بارها؛ بارها ...

که می گویی:

"آیا می توان شاهدِ عشق را در آغوش کشید؟ آیا توانایی پروانه شدن را داریم ... ؟ "

 

پ.ن: به هیچ ورد دگر نیست حاجت ای حافظ! دعای نیم شب و درسِ صبحگاهت بس...

 

وصیت نامه را بشنوید

 

عشق بازی را ببینید

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۳
کبوتر حرم
سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۹ ب.ظ

ورشکسته !

.

این منِ همیشه بدهکار!

 

ورشکسته ای را می مانم که چند وقتی است هرکه به او می رسد، از او طلب دارد انگار...

 

هرچه می اندیشم به این طلبکارانِ قلابی، نمی فهمم کجای زندگی ام حقشان را خورده ام که خودم هم خبر ندارم!

 

امــــا من،

 

یقین دارمـــــــــــــ ؛ یقیـــــن دارم کــــــــــه

 

تنها بدهیِ واقعی ام را به خدای رحمان و رحیمم دارم...

 

،طلبکاری بخشنده،

 

که هرچه بپردازم طلبش را، قطره ای از بدهی ام را پرداخت نکرده ام...

 

راست گفت امامم علی علیه السلام:

 

وَ مَنْ أَحْسَنَ فِیَما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ أَحْسَنَ اللّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ:

 

«و آن کس که رابطه میان خود و خدایش را اصلاح کند خداوند رابطه میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد»

 

همــــــین!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۳۹
کبوتر حرم