چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۵۰ ق.ظ
دلا ز وادیِ سرگشتگان چه می جویی؟
بسم الله...
بعد از دو ماه و نیم کلنجار رفتن با خودت، تصمیم میگیری با یکی از آدم خوب های اطرافت در میان بگذاری امری را؛ که مدتهاست شده سوهانِ روحت! یکی از آن آدم خوب حسابی ها!
تماس که میگیری برای گرفتن وقت مشاوره، برمیدارد و بی آن که حتی نامی از تو بداند می گوید : دختر میدانی کجا هستم؟؟ الان تنها کاری که می توانم برایت بکنم دعاست! و در جواب سکوتِ طولانی ات با خداحافظی یک طرفه تماس را قطع کند !
دخترجان!
چه ولوله ای می افتد در وجودت بعد از چشیدن این حلاوت؟
انگار کن که خدا - به جای بنده ها- مستقیم حواله ات داده به مــــــــــــــــادر...
خوش باش با همین کبوترانه هایت ... خوش باش...
پ.ن:
دلا ز وادیِ سرگشتگان چه می جویی؟ /// حریمِ اهل دل و مامنِ صفا این جاست ...