رفتــی ولی دلــم تنگ می شود :(
عید است. اما نه برای امثال من؛ برای کسانی که در ماه بندگی درست و حسابی بندگی کرده اند و حالا وقت گرفتن جوایزشان است...
نه برای همچو منی که حالا حالاها باید افسوس بخورم و یک سال دلتنگ رمضانِ بعدی باشم و سحرهایش.
باورم نمی شود به این زودی یک ماه تمام شد!
دلم تنگ می شود برای «سلام بر لبِ تشنه ی حسین » گفتنِ دمِ افطار، که آن قدر از ته دل بود که یک سر تو را به زیارت کربلا می بُرد!
عجیب سالی بود امسال برایم!
اولین ثانیه هایش در حرم امام رئوف شروع شد و دیدار امام خامنه ای در روز دو فروردین ...
ماه رمضانش در حریم امام رئوف گذشت و حسن ختام رمضانش با نماز فطر به امامتِ امام خامنه ای رقم خورد!
خدایا شکرت ...
یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر، در این ماه یادمان داد که خدای رئوف، قبول می کند حتی همین اعمال ناقص و کج و کوله ی امثال من را!
اما هنر حفظ این نعمت است، هدر ندادن نورهایی است که بهمان هدیه داده...
اللهم لاتنزع منی صالح ما اعطیتنی ابدا و لا تردنی فی سو استتنقذتنی منه:
خدایا خیری که به من دادی هرگز از من مگیر، و هرگز مرا در شری که از آن نجاتم دادی برمگردان.
خدایا
حالا که به لطف خودت در چشمه ی رحمت رمضان دلم را شسته ای؛
دلت می آید با اتمامش، دوباره دست و پای شیطان را باز کنی تا با وسوسه هایش به جانِ دلم بیفتد؟
خدایا
برای من، ایستادن در مقابل همین نفس اماره بس است ، که نَــفَــسَــم را بِبُرَد!
الهی
الیک اشکو نفسا بالسوء اماره
دستمان بگیر.
پ.ن:
چیست دلچسب ترین عیدی در این شهرالله؟
یک سحر، وقت اذان، صحنِ اباعبدالله
یاحسین زهرا
توی این دوره زمونه ای که وبلاگ های بی ارزش به وفور یافت می شوند و وب های ارزشی نایابند؛پیدا کردن هر وبلاگی مثل شما برایم هدیه ی با ارزشی است....این قدر که همه ی پست هایشان را می خوانم!
موفق باشید و عاقبت به خیر که با هر پستی که امام رئوف داشت...یک دل سیر اشک ریختم...عجیب دلم هوایش را کرده...
یک شب جمعه...رو به روی گنبد....نسیم حرم....زمزمه ی دعای کمیل...یا سریع الرضا....اغفر لمن لایملک الا الدعا....
تا امروز دقت نکرده بودم ! چقدر پست هایم نشانی از امام رئوف دارد !