یک هدیه ی تلخ.
بابا می گفت :
مرحوم مقدس اردبیلی هر گاه از نجف به کربلا می رفت برای زیارت امام حسین، نمازش را هم کامل می خواند و هم شکسته !
می پرسیدند چرا ؟؟
می فرمود: طلب علم واجب است و زیارت مستحب؛ درسم را ول کرده ام و به زیارت آمده ام. شاید سفرم سفرِ حرام باشد و نمازم کامل !!!
بابا می گفت:
فکر کن! زیارتِ امام حسیـــــــــــــن !! منکر و معروف در این حد مرزشان باریک می تواند باشد. دخترِ همان پدرم که زیادی ریزبین می شوم ، گاهی...
- - - - - - - - - - - - - - -
پ.ن 1 : شب هشتم، بارِ هشتم... از عزاداری بیت رهبری که برگشتم این نکته ی نغز، هدیه ی بابا بود به دخترِ عاشقِ سفرش! هرچند این نکته حسابی حالمان را گرفت ولی حق بود !!
پ.ن2 : با وجودی که این نکته را می دانم اما، درکِ محضرِ استادی که "من" در حقش خوب شاگردی نکرده ام می ارزد به طیِ مسافتِ شهرِ خودم تا آمل ...
پ.ن3: خواهر کوچکم یه جمله گفت در حد یه روضه: بچه که بودم فکر می کردم عاشورا چندسال طول کشیده. فکر نمی کردم یک روز باشه. گفتیم چرا؟! گفت آخه اونقدر که داستان داره و اتفاقای دردناک افتاده اصلا تو مغزم جا نمیشد که همه ش تو یه روز بوده ... گفتیم یه روز هم نبود؛ یه نصفه روز بود... امان از دلِ زیــنـب... :((
الــفِ قامــتِ او دال و همــــه هســتیِ او در کــفِ گودال ... امان از دلِ زینب ...
پ.ن۴: این لینک را ببینید اگر دلتان شکست التماس دعا هدیه
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
جهتِ اطلاعِ دوستانی که از سرِ لطف، منظم سر می زنند : این جا آخرِ ماه صفر به روز می شود
ان شالله.
عزاداری قبول باشد. همچنین رفتن به بیت رهبری و محفل عزای سالار شهیدان آن هم
در محضر اولیایی از اولیاء الله حضرت استاد داوود صمدی آملی قدس الله سره،
خداوند به توفیقات همگان بیفزاید. مطالب بسیار عالی بود، فیض بردم حقا پدر و دختر شایسته تحسین و هزار آفرین هستند. یاحق
کبوتر حرم: قبول حضرت حق ان شالله. الحمدلله اگر مفید بود.