.:. چادرم ؛ پرچم من .::.

آن گاه که عشق کامل شد؛ پروانه عاشق شد، به آتش عشق پروانه خواهد سوخت...

.:. چادرم ؛ پرچم من .::.

آن گاه که عشق کامل شد؛ پروانه عاشق شد، به آتش عشق پروانه خواهد سوخت...

چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۳۴ ب.ظ

دلنامه.

اولش میخواستم این پست رو رمزدار کنم تا فقط وقتِ دوستانم رو بگیره.

ولی بعد ترجیح دادم رمز نذارم.

هرکسی خواست، بخونه، اما گمون نکنم این حرف ها به درد کسی بخوره.

از ما گفتن بود ... خود دانید.

***

آقا جون تو طوبای محبت فرمودن:

اگر شما چند سیب را که در اندازه های مختلف است جلو بچه ها بگذارید ، همه ی دست ها به طرف سیب بزرگتر دراز می شود. اعتنایی به سیب کوچکتر ندارند. ان شالله اگر خداوند چیزهای بزرگ تر را نشانت بدهد سراغ آن بزرگتر ها می روید. فطرت انسان این چنین است؛ طالبِ بزرگتر است.

خداوند چیزهای خوب زیاد دارد. ان شالله در را باز کند تا ببینی عجیب دستگاهی است.

دیگر چیزی غیر از آن را نمی بینی. می گویی: خدایا ، من چقدر دیر آمدم! خدایی که به شما عزت و حیات می دهد دنیا را در نزد شما کوچک می کند.

***

قبلا شنیده بودم : اصلش همه چیز به دل است؛

اما بعضی جملات را تا با تمام وجودت لمس نکنی، حقِ فهمش را ادا نکرده ای.

می شود این جا باشی؛ همین جا، در خانه ات؛ اما زائرِ امام رئوف باشی.

می شود همین جا باشی، در شهرِ خودت ، اما دلت آن قدر کربلایی باشد که با یک "سلام" زائرِ حسیــــــــــــــــن بشوی...

می شود در مقدس ترین زیارتگاه ها باشی؛ اما آینه ی دلت آن قدر گرد گرفته باشد که هیچ چیز دریافت نکنی؛ گنگ بروی و گنگ تر برگردی!

مثلِ عرفه ی چیلاتِ من...

بهترین زمان، بهترین مکانی که در آن زمان میشد باشم؛ مقتل الشهدا که خداوند مستقیم به آن نظر می کند... اما ... راضی نبودم!

***

دوست داشتم محرم را در وبلاگم روضه بر پا کنم...

دوست داشتم این جا را هیئت کوچکی کنم و تا اربعین فقط گلچین شعرهای حسینی بگذارم.

دوست داشتم سوزنامه های کربلایم را بنویسم...

ولی مدتی است آن قدر با دلم خـــــاکـــــ بازی کرده ام که حالا از سفر کربلا برایش فقط خاطره مانده؛ طعمی نمانده ...

خاطره باید طعم دار باشد؛ اگر طعم دار نباشد، دلی نباشد، گفتن ندارد، نوشتن ندارد ...

***

تمامِ عتباتِ عالیات به یک طرف، خودِ خودِ حـــــــــرمِ اربـــابـــــ به یک طرف...

آن جا که باشی، اصلا نمی فهمی واژه ی موسوم به "زمان" کـــــِی می گذرد.

گاهی نه دعا می خواندم؛ نه نماز؛ نه روضه حتی؛ فقط نگـــاه ... آن جا از درون برای دلت روضه می خوانند ...

فقط نگاه ... یکباره می دیدی زمانی به نسبت زیاد گذشته !

همه جا یک طرف، خودِ خودِ حــــرمِ اربــــاب به یک طرف... خدا شاهد است آن جا دعا می کردم بهشتم همان حرم باشد ...

ولی چیز عجیب آن که :

حتی در آن بهشت هم دلم برای حرمِ امامِ رئوف پر کشید !

خودم هم تعجب کردم !

و شما نیز شاید تعجب !

کلهم نور واحد ...

***

امامِ رضا را رئوف گفته اند...

امامِ رئوف را "معین الضعفا" لقب داده اند ؛ می دانی که ؛ رافتِ امامِ مهربان هرگز اجازه نمی دهد آدم های ضعیف النفس از خوانِ کرمش جا بمانند ... خلاصه؛ معین الضعفا "دست" می گیرد؛ چه دستِ آدمی، چه دستِ دل...

این تکه ی آخر را نوشتم از بابِ "کبوترِ حرم" بودنم...

کبوتری که مدتی است بال هایش را زمینی کرده؛ خــــــاک بازی کرده حســـــــابی ...

***

شاید مشخص نباشد بندهای مختلف این پست چه ارتباطی به هم دارد.

شاید مشخص نباشد قسمت های مختلف این متن، چند وقت در ثبتِ موقتِ بلاگفا، خاک خورد تا به چشمِ شما برسد.

این روزها، هم سرشلوغم هم دل مشغول !

دست و دلم به نوشتن نمی رود؛ این جا هم که طبقِ قرار، جای دلنامه است...

سعی می کنم تا کمی نَشــُـسته ام این خاکِ چسبنده ی زمین را از سر و روی دلم، با قلمم خاک پراکنی نکنم به صفای دلِ دوستان... شاید شعری، روضه ای، نوحه ای ...

در ایامِ عزای ارباب، از کربلایی ها ملتمسانه می خواهم دعا کنند دلم دوباره کربلایی شود؛ اصل به "دل" است و به دیدنِ دل دار...

یـــــــــــــــا حـــســیــــــــنِ زهـــــــرا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۲۴
کبوتر حرم

نظرات  (۳۱)

آخ ارباب...
بزرگوار حق مطلب رو ادا کردی... دلم رو بد روونه کردی. دیگه خاکستر شده این دلم عزیزم. خاکستر... دیگه هق هقم دست خودم نیست... دیگه نای نفس کشیدن ندارم!

دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخون ای دل که صبرم رفته از دست
بخون ای دل محرم اومد از راه
بخون اجر تو با عباس بی دست . . .

تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت....





گیرنده ی دلِ شما قوی بوده خواهر . من کاری نکردم.
:((((((((((((((((((

ای خدا:((

خسته شدم دیگه :(

دکتر حالا چقد منت گذاشتی اون بالا که اجازه دادی بی رمز بخونیم :|
ببین قرار بود این پنجشنبه بریم مشهد... امام رضا نطلبید :(
اصن چرا همه چی اینجوری میشه هی؟



کبوتر حرم:

آبجی یه چیزیت میشه!! من مثلا رمز رو به تو نمی دادم؟!!

عجب... دل سوزوندنِ امام رضام عالمی داره. خوش باش به ناز کردنِ امام...
۲۵ آبان ۹۱ ، ۰۷:۰۸ امیر و بانو
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

از امروز دلهایمان را حسینییه ای کرده ایم وقف صاحب عزای کربلا

و از مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها ) مدد میخواییم کمکمون کنه

التماس دعای ویژه توی این شبهای عزیز
سلام
_______________________________

خسته نباشید نمی دونم چند وقته شده این توفیق رو پیدا نکردم که به وبلاگ ارزشی شما کاربر گرامی وارد بشم ولی از لطف خدای مهربون الان این توفیق برام حاصل شده از خوندن این مقاله جدید شما بهره مند شدم امیدوارم به حرمت مظلومی که خون پاک و مقدسش به ناحق ریخته شد مورد شفاعت این شهدای مظلوم کربلا قرار بگیرید
امام صادق علیه‏السلام:

لا تَدَع زیارَةَ الحُسَینِ بنِ عَلىّ علیه السلام و مُر اَصحابَکَ بِذالِکَ، یَمُدُّ اللّه فى عُمرِکَ و یَزیدُ اللّه فى رِزقِکَ و یُحییکَ اللّه سَعیدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعیدا و یَکتُبکَ سَعیدا؛

زیارت امام حسین علیه السلام را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن، که در این صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زیاد مى کند و زندگى ات را همراه با سعادت مى کند و جز سعادتمند نمى میرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى کند.

کامل الزیارات، ص 286
_____________
امیدوارم دوستان قرآنی خودتان را فراموش نکنید
همیشه موفق و در پناه ایزد یکتاه باشید
سلام
۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۴:۲۴ دختر باحجاب
سلام خواهر. خوبی؟ چه دلنامه زیبایی نوشتی. دل ما رو هم تکوندی.کاش دل همه مون کربلایی بشه... التماس دعا



کبوتر حرم:
سلام و رحمت الله.
باید بهشتی وار در راه خدا رفت / این گونه در راه حسین سر جدا رفت

باید چو چمران رفت تا اوج رهایی / در باغ آتش سوختن همچون رجایی

.............
سلام
وب زیبایی داری .
ممنون میشم به منم سری بزنی و نظرتو اعلام کنی ؟
۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۶:۴۰ منم مثل همیشه
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد/ دل را حرم وبارگه خون خدا کرد...

حرف های دلیت آبجی جان آدمو دلی میکنه وقتی میخونیم رنگ دل میگیریم ! دل باید پر باشه از معرفت تا اینجوری به حرف بیاد...

گاهی خدا مارو از خودش دور میکنه تا سرمون به سنگ بخوره به فکر بیایم که ناز بکشیم ...ایشالله ی چهله هواکشی راه بندازیم تاآدم شیم وگرنه به قول اون بنده خدا فرق ما وگاو وخر چیه؟!
دعاا کن ،التماس دعا آبجی جان



سلام.
اگه سرمون قراره به سنگ بخوره، پس چرا دلمون میشکنه ؟!!
ان شالله...
من دعا کنم؟!! چشم !
۲۵ آبان ۹۱ ، ۲۱:۴۵ روشن آباد دل
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۶:۵۸ امیر و بانو
سلام
ممنون از حضورتون
دلمان را بارانی کردی
با افتخار لینکتون کردیم
منتظر لینک شما میمونیم
سلام

ممنون از حضورتون .

شما رو لینک کردم

لطفا منو به اسم * معراج نامه شهدا * لینک کنید .



کبوتر حرم:
سلام. خواهش میکنم. ممنون. چشم.
کبوتر، میدونی منم یه روز کبوتر بودم، خاکبازی با من کاری کردکه دیگه تکون نمیتونم بخورم، اشکمو در آوردی، بیشتر از اینکه امام رئوف هر چند ماه یه بار دعوت میکنه، باورت میشه میرم گنگ و گنگ تر برمیگردم؟ هیچوقت فکر نمیکردم یه روز برم تو بهشت رضا و اینطوری دست خالی برگردم؟ دستم میلرزه نمیتونم بگم چی به من گذشته، فقط شرمنده ام، از همتون میخوام شما کمک کنید بازم کبوتر بشم بخدا دیگه خسته شدم از بس فقط به زمین نگاه کردم، انگار اسمون ازم قهر کرده/ تو این شبا واسه این دل خسته دعا کنید.....



سلام سارا بانو
با خوندن نظرت حال منم منقلب شد...
جوابتو میخوام تو وب خودت بدم ولی نمیدونم آدرسو نذاشتی یا نیومده.
از متنت برمیاد باید یه آدرسی از خودت گذاشته باشی.
اگه این جا رو دیدی ادرستو تو کامنت بنویس. تو وب سایت نمیاد.
ان شالله دوباره کبوتر میشی جاذبه ی حسین علیه السلام خیلی خیلی قویه
سلام بر شما عزاداریتان قبول درگاه حق التماس دعا
۲۶ آبان ۹۱ ، ۱۵:۳۱ فدایی سید علی
شهید آوینی:


...و کربلا را مپندار که شهری است درمیان شهرهای دنیا


کربلاحرم حق است،

کربلا یک شهر نیست،بلکه یک تفکر است که سرنوشت بشر با آن رقم خواهدخورد

مپندار که تنها عاشورائیان را بدان بلا آزموده اند


هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازموده باشند از دنیا نخواهد برد

صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است...

هان ای دل جه میکنی می مانی یا می روی ...
سلام بر پرچم و حرم
سلام بر شعر محتشم
سلام بر محرم . . .



سلام. منزلِ آقایِ مرصاد :)
مرصاد جان با عرض پوزش
سلام بر پرچم و علم نه حرم.......



کبوتر حرم:

!!!
کرامات امام حسین (ع)
http://pilgrim133.blogfa.com/post/86
۲۷ آبان ۹۱ ، ۰۱:۱۰ زن مسلمان ایرانی
سلام دوست عزیز
وبلاگ خوبی دارید
لطفا از وبلاگ من دیدن کنید
در پناه علی یا علی
۲۷ آبان ۹۱ ، ۰۴:۲۹ خسرو زارعی
با سلام
از گفتار معصوم ـ علیه السلام ـ نیز به طور روشن می توان استفاده کرد که مجتهدان و عالمان دینی در دوران غیبت، نایبان ایشانند
منتظر نگاه گرم شما می باشم
وصلی الله علی باکین الحسین
_______________________________________
با عرض سلام و با آرزوی قبولی عزادار ی های تمام دوستان ارزشی وبلاگ قرآنی رهپویان قرآنی از این که لطف کردی و با حضور زیبای خودتان وبلاگ قرآنی رهپویان قرآن را زینت بخشیدید صمیمانه تشکر و قدر دانی می کنم امید وارم همیشه این توفیق رو داشته باشیم که از حضور دوستان خود در این وبلاگ قرآنی بهرمند شویم در پایان امیدوارم در این شبهای عزا و سوگواری دعای گویی فرج امام غریبانابا لصالح المهدی عجله الله تعالی فرجه الشریف هم باشیم

امام على علیه السلام :

أَلا إِنَّهُ مَن یُنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِهِ لَم یَزِدهُ اللّه إِلاّ عِزّا؛
بدانیدکه هر کس با مردم منصفانه رفتار کند، خداوند جز بر عزّت او نیفزاید.

کافى، ج2، ص144، ح4
______________
همیشه موفق و پیروز باشید
۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۴:۱۷ کوچه یاد...
سلام بر حسین "

"سلام بر ابالفضل العباس "

"سلام بر قلب زینب صبور"




باز هم محرم آمد...

بوی شهادت ...بوی خون... بوی غربت و مظلومیت...

چیزی نمانده که زمین سیاه پوش و آسمان گریان شود ...

صدای ضجّه های قلبم را میشنوم ...

غوغاست دلم...

سفیر عشق به کوفه پای گذاشت تا مژده آمدن مولای عاشقان را به کوفیان بدهد، اما افسوس که نمی دانست تاروپود و بافت وجودی این مردم از بی وفایی است . وقتی مسلم را شهید کردند و پیکراو را از بالای دارالعماره کوفه به زمین انداختند، در آخرین ذره ذره لحظات وجود فریاد میزد ...

کوفه نیا حسین جان، کوفه وفا ندارد ...!


دستهای امام حسین هنوز پس از قرن ها به سوی شماست و صدایش را به وضوح باگوش وجدان می توان شنید که فرمود :

هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی

امیدوارم کسی از قافله حسین فاطمه جا نمانه .

زینب ادامه کارامام حسین بود اصلا خودامام حسین بود . امام حسین با خون و خنجر یزید را افشا’ کرد و زینب با حلق و حنجر.
دل به عشق امام حسین سپاریم .
یا حق .
۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۵:۴۲ کوچه یاد...
مپندار که تنها کربلائیان را بدان بلا آزموده اند، وسعت صحرای کربلا به اندازه ی همه ی تاریخ است..

ای دل تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که ترا از حسین جدا کند..
۲۸ آبان ۹۱ ، ۱۳:۲۸ خسرو زارعی
شما با افتخار لینک شدید
۳۰ آبان ۹۱ ، ۰۳:۰۳ ذی القربی/شمسیان
باسلام.حسین جان دست من گیر که این دست همان است که من سالها ازغم هجران توبرسر زده ام.با مطلب"یک روز با رهبری"درخدمتم.
سلام...
دلم تنگِ غروبِ این جهانِ بی سرانجام و خودم چشم انتظارِ آن یار نورانی...

نمیدانم تو ای آقا زِمن داری دلِ شادی؟ویا از غم تو آزادی؟ویا هرلحظه میگویی خداوندا به

جان من ببخش اورا؟...
مُحَرم ایت اما عجیب دلم هوای مُحَرم کرده...منتظر یه گوشه چشمِ اربابم...همین و بس...
۳۰ آبان ۹۱ ، ۱۱:۰۰ انتظارزیبا
سلام...به روزم با...دلم می تپدبرای...گذرتون افتادبیای به خونه ی من منتظرم...التماس دعا
۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۹:۰۳ نوای دل من
سلام
.............................
داریم با حسین حسین پیر میشویم..
اما زینب....
(پست جدید: بی بی زینبم)
یا زینب
آقا سید من یه بار ازم پرسیده بود چطور انقدر راحت گریه ات میگیره؟( منظورش گریه برای پدر بزرگ عزیزم بود، هر وقت که میرفتیم سر مزار)
یه بار دیگه اینو ازم پرسید در مورد اباعبدالله...
گذشت و گذشت تا اینکه پارسال مشرف شد کربلا...
الان کافیه بشنوه:
حرم، حسین، کربلا...
یاحق.





:( چی بگم ... بیچاره عاشقی که نرفته است کربلا ... بیچاره تر کسی که نمرده است در حرم ...
۲۴ آذر ۹۱ ، ۰۷:۳۰ خدایا تنها پناهم تویی
سلام
وبلاگ خوبی داری شعر خیلی قشنگیه
خوشحال میشم یه سری هم به ما بزنی
مطلبای وبلاگت فوق العاده است.
خیلی تاثیر گذار بود.
التماس دعا.
سلام آبجی
بیا
البته اگه وقت داری
...
السلام علیک یا ابالاحرار




علیک سلام
اومدم




۰۴ دی ۹۱ ، ۱۵:۱۱ بنده عاصی
اصل دل است...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی