.:. چادرم ؛ پرچم من .::.

آن گاه که عشق کامل شد؛ پروانه عاشق شد، به آتش عشق پروانه خواهد سوخت...

.:. چادرم ؛ پرچم من .::.

آن گاه که عشق کامل شد؛ پروانه عاشق شد، به آتش عشق پروانه خواهد سوخت...

سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۰۸ ب.ظ

تجلی اسم رئوفِ خدا...

.

جالب است که بی هوا به دلت بیفتد پیش استادی بروی برای کاری. استاد در اتاقش نباشد. بی خیال شوی. بی مقدمه در گوشه ای از راهرو ببینی اش. استادی که حتی اسمت را نمی داند در سلام پیش قدم شود! سلام کنی و رد شوی؛ بی خیال شده ای، کارت را موکول کرده ای به وقت دیگر. ناغافل استاد دو بار صدایت می کند: چه خبر؟ بگویی خبری نیست و دوباره قدم برداری که بروی! بگوید کاری نداری؟؟؟ و تو یک لحظه با خودت فکر کنی... و بگویی چرا استاد مزاحم می شویم برای فلان کار... از لا به لای صحبت هایت با دوستت بفهمد که در روزهای آینده عازم مشهدالرضایی... و دیدنی بشود قیافه اش، برگه هایش را از روی میزش بردارد و تصویر حرم را نشانت دهد و بگوید :

من ای صبا ره رفتن به سوی دوست ندانم

تو می روی به سلامت سلام ما برسانی...

ساعتی بعد دوباره گذرت به راهروی منتهی به اتاقش بیفتد. ببیند تو را؛ صدایت کند و بگوید صلوات خاصه ی حضرت را داری؟ بگویی بله. بگوید صوتی اش را؟ بگویی نه. بگوید تصویری اش را؟ بگویی نه. فلش بخواهد که برایت بریزد. بگویی همراهم نیست؛ و چقدر دلت بسوزد که چقدر دنبال تصویری اش بودم...

استاد بگوید: عجیبه که من باید بفهمم شما عازمی... دیشب برنامه ای می دیدم که می گفت : این جا جایی است که دو خط موازی به هم می رسند!

و تو در ذهنت بگویی چقدر قشنگ ... راست می گوید غیرممکن در محضر شفاعتِ سلطان، معنا ندارد...

خداحافظی کنی که بروی.

دم در دوستت پیدایت می کند و بلند می گوید فلانی فلشت را آوردم!

و استاد که شنیده؛ ذوق زده می گوید قسمتت بود...

صلوات را می ریزد و همزمان صدای صلوات در اتاق می پیچد... می گوید عجیب است ماجرای دیشب، ماجرای امروز، و ماجرای ...

و می بینی که زیر لب می گوید رئوف... و می بینی بغض مردی را که در چشمان و چهره اش هویدا می شود و پلک نمی زند تا نریزد و لب باز نمی کند تا نشکند!!

عجولانه تشکر می کنی و می روی؛ و در تمام راه، حرفِ زور می گویی به پلک هایت که قطرات را امانت داری کنند ...

و می اندیشم به این که چقدر دامنه ی محبتِ امام رئوف، گسترده است... و چقدر آدم ها با چیزی که از بیرون از آن ها برداشت می کنیم، فرق دارند... و چقدر امام رئوف آقای فلان را - که من از او بدم می آمد!!_ قابل دانسته اند که ...

همه گیر است معجزه ی مهربانیِ ایشان...

چقدر دوست میدارم این تجلی محسوس اسمِ "رئوفِ" پروردگارم را ...

بدی، خطا، اشتباه، قصور اگر از بنده دیده کسی حلال کند...

یا معین الضعفاء

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۲۲
کبوتر حرم

نظرات  (۲۳)

۲۲ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۵۱ شهید گمنام
سلام علیکم.وبلاگ تاثیر گذاری داری به منم سربزن
یک دلٍ شکسته افتاد زیر دست وپای زوار..چی میشد مثله کبوتر زیر ایوونت میموندم.
.
گویند زیارت تو حج فقراست بر گنبد وبارگاهت از دور سلام...

سلام آجی، بدعا...

مواظب خودت باش .




سلام...
باور کن نوشته بودم...
تایید نشده بود...
بزرگی را پرسیدند:
زندگی چندبخش است؟
گفت:دوبخش است،کودکی و پیری...
گفتند:پس جوانی چه؟
گفت:فدای حسین.



سلام با عکسهایی از مناطق عملیاتی در خدمتیم قدم بر چشمانمان بگذارید که میهمان شهدا هستید.

یاعلی
سلام.
بروزم.
تشریف بیاورید.
سلام
آجی بارونی ام
پر از تـــــــــــو ام به تهیدستی ام نگاه مکن/مگو که هیــــــچ نداری ببین تـــــــــو را دارم
.
.
.
یا رئوف




سلام :(
۲۳ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۰۴ فدایی ولایت
ی بهر خمینی خدا یارترین سیدعلی
وز نخله ی انقلاب پربارترین سیدعلی
من در کنف ولایتت می خوابم آقاجان
ای در قِبَلِ دسیسه بیدارترین سیدعلی
۲۳ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۲۱ بانوی پلاک هشتم
شدیدا التماس دعا ب معنای واقعی کلمه
سلام دوست عزیز .
از وب سایت و مطالبتون خوشم اومده.
اگر مایل به تبادل لینک هستید وبلاگ ما را به آدرس http://www.1ANSAR.BLOGFA.COM و با نام "انصار" لینک کنید و به ما هم تو وبلاگ بگید تا شما را با چه نامی لینک کنیم.
بسیار سپاس گزارم.
موفق و ولایت مدار باشید التماس دعای ظهور
۲۴ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۱۶ رضاموسیوند
باسلام واحترام خدمت تمامی خادمین اهلبیت عصمت وطهارت امیداست ازوبلاگ مادیدن وماراباطرحهاوپیشنهادهای مدبرانه خود در راستای پیش برداهداف نیک سنت قرض الحسنه یاری فرمایید.(صندوق خیریه انصارشهربرزول
)http://ansar-barzool.blogfa.com
ســـــــلام
"آخرین جمعه سال 91"
به روز هســــــتم
۲۶ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۵۱ ع.اسلامی/تریبون دانشجویی
خوششششششششش به سعادتت خواهر...کاش سلام مارو برسونی و دعامون کنی
سلام من رو به حضرت سلطان،امام رئوف برسانید...
نفرین به تو، تعقیبات نماز است!

پی نوشت:
فاطمیه نزدیک است!
(سلام آپ هستم تشریف بیارید بعد سفر)

التماس دعا داریم
سلام برگشتید؟ زیارت شما قبول دلتان پای شهدا استوار باد




سلام. ممنونم. ان شالله ...
سلام
عیدتون پیشاپیش مبارک
۲۸ اسفند ۹۱ ، ۰۸:۳۸ فدایی ولایت
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند

ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم

غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند . . .
نسیم صبح نفس های توست ای موعود
که آمده ست به شهر شکوفه سر بزند
اشاره کن که خزان از درخت برخیزد
اشاره کن که بهاری دوباره سربزند

اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج

سال نو پیشاپیش مبارک
۲۹ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۵۵ سرباز سید علی
مهدی جان! تقویم روزگارم با روزگار قلب تو تنظیم است. بهار من هم این روزها بوی فاطمیه گرفته است، مثل بهار تو.
۲۹ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۲۳ بیم فروریختن
سلااام...
خیلی خیلی خوب...التماس دعای خیر:)
منم اپما!
۲۹ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۲۶ بیم فروریختن
انقده از متن ها و دل نوشته هات خوشم اومد گفتم ی کامنت جدا بذارم!حال ادم خوب میشه!احسنت:))
یادت نره 6ام سوغاتیتو بیاری




سلام! سعی می کنم یادم نره !
۰۵ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۱۳ سرباز سید علی
سلام علیکم و عرض تسلیت...



بی مادر که بشویم...


مادرمان که بی حرم باشد........

هر کجای عالم که باشیم ... همان جا میشود، مجلس روضه ی مادر

سینه زدن های محرّم، کلی توفیق دارد با فاطمیّه!

هرچه سینه های محرّم، داغ دل کم می کنند و مردانه اند؛

سینه های فاطمیّه، رمق می گیرند و مادرانه اند!

همین که دست بالا برود...

بازو و سینه، تیر می کشد...

یازهرا
ای آبجییییییییییییییییییییی!
شما هم خییییلی نقطه ای نظراتو چک میکنی ها!!!
شوخی کردم
چون خیلی از اون پست اخریه خوشم اومده بود اینطوری نوشتم



- - - - - -
پس شمام فهمیدی زیادی نقطه بینم!!! :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی